یا علی موسی الرضا (ع) ...
بسم الله
سلام
امروز خیلی روز قشنگی بود ...
تجربه اینکه عشـ ـ ـ ـق در دیگ بجوشد و نذر امامت (ع) با عشق جا بیوفتد
گرمای همان عشق بود که شیرینش کرد ...
نذر را می گویم !
شیرینی که هرگز دل را نمی زد !
هرکس با حاجتی آمده بود در نزدت ...
در سر هوای حرم بود و در دل غـــوغا ...
انگار ...
حال عجیبی بود
حالی که کلمات هرگز قادر به درک آن نیستند ...
و
خستگی ...
همان واژه بیگانه ...
و باز هم سه نقطه بی پایان تا بی نهایت ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن1: ان شاءالله خداوند از همه قبول بفرمایند
پ.ن2: آقا دلتنگ حرمم ... دلم مانند کبوتری در قفس این شهرهوای پرواز دارد ...نمی طلبی ؟
پ.ن3: دلنوشت و عکس : تولیدی
کلمات کلیدی :